زمان تقریبی مطالعه: 9 دقیقه
 

حکایت در ادبیات ترکی





واژه حکایت در زبان ترکی ، مانند عربی و فارسی، دارای معانی گوناگونی است، از جمله نقل و روایت یک سخن یا خبر؛ شباهت داشتن به چیزی؛ تقلید فعلی یا قولی از یک شخص؛ تشبیه کردن تاریخ به داستان، قصه، افسانه، لطیفه، رمان، سِیر، منقبت و مقتل است.


۱ - تعریف اصطلاحی



مجزا و مشخص نبودن مفهوم واژه‌های مذکور در زبان ترکی نیز، همانند زبان فارسی،
[۱] دهخدا، ذیل واژه.
[۲] محمدجعفر محجوب، ج۱، ص۲۰، پانویس ۵، درباره کلیله و دمنه: تاریخچه، ترجمه‌ها، و دو باب ترجمه نشده از کلیله و دمنه، تهران ۱۳۴۹ش.
تعیین مرزهای حکایت را به عنوان نوع ادبی دشوار کرده است؛ از این‌رو، تعریفی از آن‌که مورد اتفاق‌نظر محققان باشد، ناممکن شده است. تنها در اصطلاح‌شناسی علمی اخیر است که واژه حکایت/ حکایه، در ترکی ارزش اصطلاح فنی دقیق را پیدا کرده است. این اصطلاح بر سه نوعِ ادبی دلالت دارد: در سنّت شفاهی، داستان بلند منثور آمیخته به شعر؛ داستان نمایشی منظوم که نقالان حرفه‌ای اجرا می‌کنند؛ رمان در ادبیات جدید.

۲ - تاریخچه



زمان پیدایش نخستین حکایات در تاریخ ادبیات ترکی نامعلوم است. حوادث گنجانده شده در داستانهای حماسی، نخستین نمونه‌های حکایت به‌شمار آمده‌اند. نوشته‌های گوک‌ترک (ترکی باستان) هم ــ که نخستین متون ادبیات ترکی به شمار می‌آیندــ خصوصیات حکایتها را دارند. حکایات تعلیمی تحت‌تأثیر بوداییگریِ دوره اویغورها نیز از نخستین نمونه‌های حکایات ترکی محسوب می‌شوند؛ حکایتهایی چون > خرگوش مقدّس< و >امیر میمونها <. البته این داستانهای تعلیمی آثار بدیع نبوده، بلکه از زبان سنسکریت [[ترجمه]] شده‌اند. باتوجه به چند لایه بودن مفهوم حکایت در شاخه‌های گوناگون ادبیات ترکی، این مطلب در سه بخش عمده ادبیات عامیانه، ادبیات دیوانی و ادبیات جدید مطالعه شده است.

۳ - شاخه‌های گوناگون




۳.۱ - در ادبیات عامیانه



۳.۱.۱ - تفاوت با داستانهای حماسی


حکایات عامیانه پس از اساطیر و داستانهای حماسی پدید آمده‌اند. این‌گونه حکایات، که به هیچ حادثه تاریخی اتکا ندارند، به نظم و نثرند و با گذشت زمان، نظم تحت‌الشعاع نثر قرار گرفته است. از دیگر خصوصیات حکایات عامیانه ــ که آن‌ها را از داستانهای حماسی جدا می‌کندــ غلبه ماجراهای عشقی بر ماجراهای پهلوانی است. این‌گونه آثار، ضمن داشتن ویژگیهای آثار حماسی، گونه‌های شخصیتی و حوادث موجود در رمان را نیز دارند و درواقع مرحله‌ای بین آن دو به‌شمار می‌روند. بوراتاو حکایات معروفی چون کوراوغلو، کرم ایله اصلی (کرم و اصلی)، و عاشق غریب را نمونه‌های مشخص حکایات عامیانه به‌شمار آورده و بر آن است که چنین حکایاتی از قرن دهم جای داستانهای حماسی را ــ که محصول آفرینش اوزان های
[۳] رحیم رئیس‌نیا، کوراوغلو در افسانه و تاریخ، ج۱، ص۸۵ـ ۸۷، تهران ۱۳۷۷ش.
باستان بوده است ــ گرفته‌اند و از آن سنّت، عناصر بسیاری برای حکایتگری به ارث مانده است. حکایات دده‌قورقود هم ــ که پس از قرنها انتقال به سنّت شفاهی، سرانجام در حدود قرن نهم یا دهم، و به گفته‌ای در قرن هشتم، به کتابت درآمده ــ از نخستین نمونه‌های آثار شفاهیِ به کتابت درآمده و از مشخص‌ترین آثارِ گذار از داستان حماسی به حکایت به‌شمار آمده است و ضمن داشتن خصوصیات داستانهای حماسی، بعضی از ویژگیهای حکایت را نیز دارد؛ بنابراین، حکایت حماسی نامیده شده و بین داستان حماسی و حکایت عامیانه پلی به وجود آورده است گفتنی است در نسخه‌ای از کتاب دده‌قورقود در واتیکان، به جای واژه «بوی» (داستان)، «حکایت» گذاشته شده است.
هم زمان با مکتوب شدن حکایتهای دده‌قورقود، که پرداخته اوزانها بوده، به تدریج «عاشق» ها (خنیاگران مردمی) جای اوزانها را گرفتند. و موضوعات عشقی را نیز، در کنار ماجراهای پهلوانی، در داستانها وارد کردند. از این به بعد مبارزه و جنگهای پهلوانی داستانهای حماسی، در حکایات عامیانه به تفاوتها و مسائل اجتماعی (چون توانگری و فقر، و پادشاهی و بندگی)، یعنی مناسبات درونی جامعه، توجه کرد؛ گونه‌های شخصیتی «عاشق» جای «آلپ» ها (پهلوانان) را گرفتند؛ بیان منثور به‌تدریج بر بیان منظوم چیره گردید؛ و موضوعات جدید نزدیک به واقعیت، جانشین عناصر حماسی و افسانه‌ای شدند. بدین‌ترتیب، حکایات عامیانه با گذشت زمان و در فرایند گذار از داستانهای حماسی به رمان، به نوعی مشخص در میان آن دو تبدیل شدند که در عین حال دربردارنده ویژگیهایی از هر دو نوع بودند. در این نوع، موضوعات قهرمانی به‌تدریج جای خود را به موضوعات قهرمانی ـ عشقی، و بعدها به موضوعات عشقی، داد و سرانجام، حکایات عامیانه واقع‌گرا شکل گرفت.

۳.۱.۲ - تفاوت با حکایات واقعی


آنچه حکایات عامیانه را از حوادث واقعی جدا می‌سازد، منطق ویژه آنهاست؛ منطقی که از زندگی آرمانی دفاع می‌کند. از همین روی، قهرمانِ حکایت، آرمان‌خواه است. حکایت‌پرداز زمانی‌که برای حوادث، راه حل عقلانی و منطقی نمی‌یابد، از خیال و نماد بهره می‌جوید، و بنابراین، قهرمان حکایت برای نایل شدن به آرزوهای خویش، صاحب نیروی فوق‌العاده‌ای می‌شود. تنها از قرن سیزدهم/ نوزدهم به بعد، گرایش به حوادث واقعی در حکایت، جنبه بارزتری یافت. تحول سریع جامعه و پذیرفته شدن تدریجی ارزشهای جدید، در این امر مؤثر بوده است. مرزهای مفاهیم زمان و مکان هم که عموماً در حکایات عامیانه ناروشن بود، با گذشت زمان به روشنی گرایید. مصنفان اولیه حکایات عامیانه معمولاً ناشناخته‌اند؛ عاشقها (شاعرانِ نوازنده و نقّال) آنها را سینه به سینه نقل می‌کردند. عاشقها که خود کم‌وبیش دارای سواد خواندن و نوشتن و انسانهای بافرهنگ بودند، هنگام نقل حکایات، خواه ناخواه، حوادث جدیدی بر حکایتها می‌افزودند و آرزوهای خود و شنوندگان را در آن‌ها وارد می‌نمودند. بدین‌ترتیب، حکایات در جریان انتقال از نسلی به نسلی دیگر، تحول یافتند و از همین‌رو، روایاتِ گوناگونی از آن‌ها پدید آمد. مداحان قصه‌خوان، که معمولا از تحصیلات مَدرَسی محروم بوده، اما کم‌وبیش تربیت ادبی داشته‌اند، عامل حضور و دوامِ حکایات عامیانه در شهرها بوده‌اند

۳.۱.۳ - مراحل حکایتهای عامیانه


حکایتهای عامیانه معمولا مشتمل بر این مراحل‌اند:
۱) «فصل». در این مرحله «عاشقِ» نقال ابتدا یک «دیوانی» (شعر) به وزن عروضی یا هجایی و سپس ترانه‌ای جناس‌دار را، که «تجنیس» نامیده می‌شود، به آواز می‌خواند و آنگاه حرفهای قالبیِ قراردادی (کلیشه‌ای) را بر زبان می‌آورد. سپس «استادنامه» را می‌خواند که سخنان عاشقهای استاد گذشته در نعت پیغمبر (صلی‌ اللّه‌ و علیه‌ و آله‌ و سلم) و اولیا و اصفیاست و بعد یک معما و حل آن را بیان می‌کند و سپس وارد مرحله بعدی می‌شود.
۲) «دوشَمَه» (دیباچه). در این بخشِ منظوم یا منثور، به شیوه‌ای خاص درباره زمان و مکانِ وقوعِ حکایت و خانواده قهرمان حکایت سخن می‌رود.
۳) موضوع اصلی و بدنه حکایت. این مرحله معمولا با آرزوی فرزند داشتن یک زن و شوهر و باردار شدن زن به نظر لطف اولیاءاللّه شروع می‌شود و با تولد قهرمان و عاشق شدن او (که خود دارای دو وجه است: عاشق شدن به معنای دل باختن؛ و «عاشق» شدن، به معنای یافتن قابلیت شاعری و سازنوازی) ادامه می‌یابد و سرانجام عاشق، با گذشتن از موانع دشوار، امتحان عشق می‌دهد.
۴) نتیجه و دعا. طبق سنّت، حکایات عامیانه در این مرحله به دو نوع تقسیم می‌شوند: عشقهای به وصل انجامیده، چون حکایت عاشق غریب و شاه صنم؛ و عشقهای غالبآ ناکام و منجر به فاجعه، چون حکایت کرم و اصلی. نوع اخیر معمولا با پیامِ وصالِ عاشق و معشوق در دنیای باقی، به پایان می‌رسد.

۳.۱.۴ - حکایات عامیانه از نظر موضوع


حکایات عامیانه از نظر موضوع به چهار نوع تقسیم می‌شوند:
۱) پهلوانی، چون حکایت کوراوغلو.
۲) دینی ـ حماسی، چون حکایات جنگهای حضرت علی علیه‌السلام، جنگهای ابومسلم، حمزه، و بطّال‌غازی.
۳) دینی و اجتماعی و اخلاقی، چون حکایت کسیک‌باش (سرِ بریده).
۴) عشقی، چون حکایات کرم و اصلی، فرهاد ایله شیرین ( فرهاد و شیرین )، طاهر ایله زهره (طاهر و زهره)، و عاشق غریب.

۳.۱.۵ - حکایات عامیانه، براساس منشأ


حکایات عامیانه، براساس منشأ آنها، به سه دسته تقسیم می‌شوند: حکایات با منشأ ترکی، چون حکایات دده‌قورقود؛ با منشأ عربی ـ اسلامی، چون لیلی و مجنون، و یوسف و زلیخا؛ و با منشأ ایرانی ـ هندی، چون فرهاد و شیرین، و کلیله و دمنه.

۳.۲ - در ادبیات دیوانی


ادبیات دیوانی، تحت‌تأثیر تمدن اسلامی و ادبیات فارسی، از حدود قرن پنجم در بین ترکانِ آسیای مرکزی و از قرن هفتم در آسیای صغیر پدید آمد و تا اواسط قرن سیزدهم ادامه یافت. این ادبیات، بستر پیدایش حکایات منظوم و منثور بسیاری شد. در این میان شمار حکایتهای منظوم بسیار زیاد است؛ شاید به این سبب که عرصه نظم برای هنرنمایی، مساعدتر بوده است. بیشتر حکایات منظوم، در قالب مثنوی‌اند.
[۴] محمدفؤاد کوپرولو، تورک ادبیاتی تاریخی، ج۱، ص۱۴۲ـ۱۴۴، استانبول ۱۹۲۶.
گذشته از آن‌که قالب مثنوی از ادبیات فارسی گرفته شده، موضوع و حتی ساختار بیش‌تر این حکایات منظوم هم تحت‌تأثیر ادبیات فارسی بوده است.
[۵] محمدفؤاد کوپرولو، تورک ادبیاتی تاریخی، ج۱، ص۱۹۳، استانبول ۱۹۲۶.
[۶] محمدفؤاد کوپرولو، تورک ادبیاتی تاریخی، ج۱، ص۲۹۸، استانبول ۱۹۲۶.
[۷] محمدفؤاد کوپرولو، تورک ادبیاتی تاریخی، ج۱، ص۳۳۷، استانبول ۱۹۲۶.
[۸] محمدفؤاد کوپرولو، تورک ادبیاتی تاریخی، ج۱، ص۳۵۶، استانبول ۱۹۲۶.
[۹] محمدفؤاد کوپرولو، تورک ادبیاتی تاریخی، ج۱، ص۳۷۶، استانبول ۱۹۲۶.
حکایات نوشته شده در قلمرو ادبیات دیوانی یا ادبیات کلاسیک ترکی، انواع گوناگونی دارند: از حیث ساختار، به منظوم و منثور و منثور آمیخته به نظم تقسیم می‌شوند؛ از حیث موضوع، به دینی و عرفانی و عشقی و برگرفته از زندگی واقعی و حوادث تاریخی؛ باتوجه به قهرمانانشان، به افسانه‌ای و واقعی و از زبان جانوران؛ و از حیث خاستگاهشان، به ترجمه‌ای، تصنیفی و تطبیقی (باز آفرینی) تقسیم می‌شوند.

۳.۳ - در ادبیات جدید


حکایت نو، که امروزه غالباً «اویکو» (داستان کوتاه، قصه) نامیده می‌شود، هم‌زمان با جنبش اصلاحات و فرمان تنظیمات در ۱۲۵۵، تحت‌تأثیر داستان‌نویسی غرب وارد مرحله تازه‌ای شد و کم‌کم تحول یافت، این دوره در واقع دوره گذار از حکایت دوره ادبیات کلاسیک به حکایت نو یا داستان کوتاه است و آثاری چون مخیلات عزیزافندی، مسامره‌نامه امین نهادبیک، مجموعه‌های حکایت احمد مدحت‌افندی (۱۸۴۴ـ۱۹۱۲)، قصه دن حصه (حصه از قصه) و لطائف روایات از آثار دوره گذار حکایت به‌شمار می‌روند. بعد از آن است که «حکایه» در ادبیات ترکی وارد مرحله تازه‌ای می‌شود که آن را داستان کوتاه می‌نامیم.

۴ - فهرست منابع



(۴۵) دهخدا.
(۴۶) رحیم رئیس‌نیا، کوراوغلو در افسانه و تاریخ، تهران ۱۳۷۷ش.
(۴۷) محمدفؤاد کوپرولو، تورک ادبیاتی تاریخی، استانبول ۱۹۲۶.
(۴۸) محمدجعفر محجوب، درباره کلیله و دمنه: تاریخچه، ترجمه‌ها، و دو باب ترجمه نشده از کلیله و دمنه، تهران ۱۳۴۹ش.

۵ - پانویس


 
۱. دهخدا، ذیل واژه.
۲. محمدجعفر محجوب، ج۱، ص۲۰، پانویس ۵، درباره کلیله و دمنه: تاریخچه، ترجمه‌ها، و دو باب ترجمه نشده از کلیله و دمنه، تهران ۱۳۴۹ش.
۳. رحیم رئیس‌نیا، کوراوغلو در افسانه و تاریخ، ج۱، ص۸۵ـ ۸۷، تهران ۱۳۷۷ش.
۴. محمدفؤاد کوپرولو، تورک ادبیاتی تاریخی، ج۱، ص۱۴۲ـ۱۴۴، استانبول ۱۹۲۶.
۵. محمدفؤاد کوپرولو، تورک ادبیاتی تاریخی، ج۱، ص۱۹۳، استانبول ۱۹۲۶.
۶. محمدفؤاد کوپرولو، تورک ادبیاتی تاریخی، ج۱، ص۲۹۸، استانبول ۱۹۲۶.
۷. محمدفؤاد کوپرولو، تورک ادبیاتی تاریخی، ج۱، ص۳۳۷، استانبول ۱۹۲۶.
۸. محمدفؤاد کوپرولو، تورک ادبیاتی تاریخی، ج۱، ص۳۵۶، استانبول ۱۹۲۶.
۹. محمدفؤاد کوپرولو، تورک ادبیاتی تاریخی، ج۱، ص۳۷۶، استانبول ۱۹۲۶.


۶ - منبع


دانشنامه جهان اسلام نویسنده، موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، برگرفته از مقاله «حکایت درادبیات ترکی»، ج۱، ص۶۳۶۹.    


رده‌های این صفحه : واژه شناسی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.